پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۷

آه و افسوس

زندگي در جريان بود

پراز نور اميد

لحظه هايش همه از عشق و نويد

سفره هايش بركت

خونه هايش پر گلدون قشنگ

كوچه باغش پر از مهر و وفا

مردمانش همه در صلح و صفا

جاي غم شادي هميشه تو دلا

كينه و ظلم نبود تو شهر ما

فاصله دور نبود تو آدما

چشم ابليس چقدر كور از اين حلقه ما

رد پايش همه جا گم شده از همت ما

آه و افسوس كه اون حلقه گسست

جاي شادي تو دلا غمها نشست