شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۷

در سوگ شکیبایی

رفتی و راهت برجاست

ای خوب من اوج کمالت اینجاست

هنرهایت زجان بود

زیبا و روح افزا بود

هامون قلبها بودی

افسوس چرا کوته سخن سرودی


خسرو شکیبایی هم از میان ما رفت ، باور کردنی نیست ولی دیگر حمید هامونی نیست که از درد روزگار بخود بپیچد و مرگ خود را بخواب ببیند وبرای گریز از تلخی های روزگار دست بدامان علی عابدینی دوست درویش خود برود اینبار هامون ما با نگاهی آسمانی قدم در حجله گا ه ابدی خود می گذارد و خواب دریا چشمان ترش را خیس نمی کند
روحش جاودان