پنجشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۵

دموکراسی

دموکراسی خواهی یعنی ایجاد چند صدایی یعنی همه افراد جامعه اعم از کارگر،دهقان،بازاری،معلم ،دانشجو و ... با هرعقیده و مرامی بتوانند همدیگر را تحمل بکنند دردها ومشکلات هم را بشنوند و از این طریق راهکارهای برون رفت از مسئله های پیچیده جامعه سنتی ایران را در پیش بگیرند ، در جامعه ای که میل به زندگی در آن بفور و سرشار باشد نمی توان صحبت از خشونت و قهر را سرداد باید در محیط کار رفتاری را به کارفرما تحمیل کرد که باید صحبت های کارگر خود را بشنود و به آن تمکین کند ، باید بازاری روابطی با مشتری و خریدار داشته باشد که در جواب اعتراض او بتواند حق را به مشتری بدهد ، باید در کوچه و خیابان استدلال و منطق در روابط جای خود را به خشونت بدهد دموکراسی و دمکراسی خواهی یعنی همین ، جنبش حال حاضر ایران فقط در چارچوب ذیل قابل هضم و درک برای همه خواهد بود، هرگونه انحراف و یا تغییر مسیر حرکت دمکراتیک به سمت چپ گرایی های فرصت طلبانه باعث در جازدن بیشتر و سیر سریعتر به سمت قهقرا خواهد شد، باید از زبان همه گفت و با گوش همه شنید ،در جایی که مردم از فرط بیچاره گی به استیصال افتاده اند و از استیصال به احتضار فضیلت نیز افتاده اند بطوری که گروه گروه با نامه های در دست برای رفع مشکلات حل ناشدنی خود دست بدامان حاکمان وقت شده اند چگونه می توان صحبت از تغییر مسیر دموکراسی خواهی داد ، رئیس جمهور به گیلان آمده و مردم از هر طیفی و از هر طبقه ای با چشم های نگران و فرصت های از دست رفته خود و خانواده خود در انتظار ایجاد شغل ، مدرسه ، دانشگاه ، بیمارستان ، آموزشگاه ، رفاه ، بهداشت و .. می باشند ولی آیا توان و اصولا مجال چنین اصلاحاتی در چارچوب های حاکم امکان پذیر می باشد؟ آیا می شود برای چند نفر امکاناتی ایجاد کرد و بعد هم ادعا نمود که همه مشکلات حل شده است ، مگر مشکلات ما با حل مشکل فقط کارخانه ایران الکتریک رشت حل می شود (حدود 5 سال است معاون شهرداری تهران در زمان کرباسچی "اقای قبه" بنمایندگی از خریداران که محتملا از کارگزاران دولت رفسنجانی می باشند آنجا را خریداری و حدود 540 نفر از کارگران را بدون هیچ دورنمایی روی دست جامعه گذاشته بطوری که برای اندک بخور و نمیری هم گرفتار و مصیبت زده می باشند) آیا مشکلات ما با فقط ایجاد چند جاده و یا تصفیه خانه آب حل می شود که حتی برای آن هم پروژه بیت المال را از بین ببرند روی صحبت از حتی آقای احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور نمی باشد چون طرف حساب ما شخص بطور خاص نمی باشد ، جریانی که از این طیف فکری حمایت می کند باید بپذیرد که با مخالف فکر خود صحبت کند و کسانی که به تغییر دمکراتیک اعتقاد دارند باید این بستر را فراهم کنند تا حتی چنین جریاناتی نیز صدای دگر اندیش را بشنوند و در مقابل آن عکس العمل نشان بدهند فرق نمی کند این عکس العمل چگونه باشد مهم اینست که افکار عمومی داخل و بین المللی چگونه در مقابل عکس العمل حاکم پاسخگو باشد.