جمعه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۵

نامه يک سبزي فرو ش

این مطلب را از روزنامه اعتماد مورخه 5/11/85 برداشته ام بنظرم ارزش خواندن آن در حال و هوای جاری خالی از لطف برای کسانی که به این مطلب دسترسی نداشته اند نمی باشد ، در ضمن آدرس ای میل نویسنده نیز درج شده است، باقی قضایا بماند برای بعد از خواندن مطلب
دارکوب
جناب آقاي رئيس جمهوراينجانب فروشنده ميدان ميوه و تره بار در نزديک منزل آن بزرگوار، از دست شما نارحت شده و زندگي و کسب اينجانب مختل گرديد و اگر همين طور پيش برود، ورشکسته مي گردم. چون شما هفته قبل به ميدان مراجعه فرموده و قيمت گوجه فرنگي را سوال فرموديد و يک کيلو برداشتيد که سواکردني نبود و به شما دادم. و چون اينجانب و خانواده علاقه زيادي به شما داشته و از اينکه شما کشور ما را در جهان بلندآوازه نموديد و دائماً در ماهواره فيلم هاي شما را پخش مي نمايند، چاکر شما محسوب مي گرديم، قيمت آن را که کيلويي 2400 تومان درهم بوده،1200 تومان خدمت شما تقديم نموديم، و خانم خيلي ناراحت شد و گفت در مقابل زحمات و شب بيداري هاي شما اين هيچ بوده و چرا از ايشان پول گرفتي؟ و من هم به منزل گفتم که اگر پول نگيرم شما ناراحت شده مثل آن دفعه که فرموديد که حساب حساب کاکا برادر، مي شود.ولي وقتي شما در تلويزيون اعلام نموديد که قيمت گوجه در ميدان ما 1200 تومان است، نمايندگان فراکسيون اکثريت مجلس مراجعه نموده و پرسيدند چند است؟ ما چون مي شناختيم و فيلم آنها را ديده بوديم براي حفظ آبرو گفتيم 1200 تومان، و دو کيلو داديم، مردم هم که ديدند1200 تومان مي دهيم صف کشيده به همه1200 تومان فروختيم، تا گوجه فرنگي تمام شد و ما روي يک بار کلاً 150 هزار تومان متضرر شديم.مغازه دارهاي ميدان هم از اينکه ارزان و زيرقيمت فروخته، از ما ناراحت شده و با ما سلام و عليک نکردند، چون کسي از آنها خريد نکرد. فردا عصر هم يک نفر از نمايندگان مجلس آمده که از فراکسيون اقليت بوده و ما دوباره مجبور شديم که کيلويي 1200 تومان فروخته و باز هم مردم صف کشيده و همه گوجه فرنگي فروخته و اين بار هم کلاً 180 هزار تومان زير قيمت ضرر نموديم.و يک روز بعد دوباره يک نفر از فراکسيون اکثريت آمده و فرمودند چند است؟ ما عرض کرديم که چون قيمت را به فراکسيون اکثريت گفته ايم، همان است و اگر مي خواهد از آن نماينده اکثريت سوال کند، ولي اين نماينده محترم فرمودند که ما انشعاب نموده و فراکسيون اکثريت خلاق هستيم و قيمت را دوباره پرسيده و سه کيلو خريدند و دوباره مشتري صف کشيد و اين بار هم 165 هزار تومان روي يک بار ضرر نموديم.فرداي همان روز هم يک نفر آمد با دوربين و از اصغرآقا آناناس، همچراغي ما، پرسيد که کجا گوجه فرنگي 1200 توماني مي فروشند؟ و ما فهميديم که ايشان خبرنگار روزنامه است و از ما عکس گرفته و چهارکيلو گوجه فرنگي ابتياع نموده، دوباره ملت صف کشيدند و مجبور شديم به همان قيمت بفروشيم.خلاصه کنم که در اين چند روز دم به دقيقه اشخاص با دوربين آمده از کليه روزنامه جات و قيمت پرسيده و عکس مي گرفتند و گوجه فرنگي هاي مظلوم ما را به نصف قيمت ابتياع مي نمودند. ديروز صبح هم يک جوان آمد و قيمت گوجه فرنگي را پرسيد، گفتيم شما نماينده مجلس هستي؟ گفت؛ نه، گفتيم؛ خبرنگار صدا و سيما هستي؟ گفت؛ نه، گفتيم؛ خبرنگار بي بي سي و سي ان ان و ...؟ گفت؛ نه. گفتيم خبرنگار اعتماد ملي و کارگزاران و کيهان و اطلاعات و ايران و همشهري هستي؟ گفت؛ نه. گفتم؛ کيلويي 2400 تومان.گفت؛ پس من خبرش را در وبلاگ خودم اعلام مي کنم. اينجانب که نمي دانستم وبلاگ چيست، ترسيده به هزار بدبختي آن را راضي کردم که خبرش را در آنجايي که گفت اعلام نکند. و سه کيلو هم به او گوجه فرنگي 1200 توماني فروخته و دوباره ملت جمع شده و تمام بار را به قيمت 1200 تومان فروختيم. آقاي رئيس جمهور انقلابي و محترم، اينجانب در اين مدت به کلي داراي ضرر شده و قريب يک ميليون و نيم زير قيمت داديم. و عمده فروش هم با ما حرف نمي زند، چون قيمت را شکسته ايم و مي گويد بازار خراب شده و همکاران ما در ميدان تره بار که هر روز به ما سلام داده و چاي تعارف مي نمودند، به ما گفتند که بازار را خراب نموده ايم و حتي جواب سلام ما را نمي دهند.و حتي فاميل هم شب و نصف شب مراجعه نموده و براي آشناها از ما گوجه فرنگي 1200 توماني ابتياع مي نمايند. به همين خاطر، حالا از آن مقام محترم تقاضا دارد که در صداوسيما مصاحبه نموده و بفرماييد که اشخاص به ميدان ما مراجعه نکنند، چون قيمت گوجه فرنگي يخ زده هم 1200 تومان نيست، چه برسد به خوب و اگر اينطور پيش برود از زندگي ساقط و صاحب ميدان هم شايد اجاره ما را سال آينده تمديد ننمايد. و اگر ما که بيست و پنج سال است در اين کسب به سر برده و زندگي ما با خيار و گوجه و بادنجان و کدو مي گذرد، مجبور شده دکان را تحويل داده و سرمايه خودمان را به خارج برده و در دبي مغازه ايجاد کنيم و اين موضوع به اقتصاد کشور زيان هاي جبران ناپذيري وارد نمايد. لذا خواهشمند است ديگر از مغازه ما خريد ننموده يا بفرماييد که ما در يک ميدان ديگر داير نماييم يا صدا و سيما خبر شما را تکذيب نمايند. حقير، مديريت غرفه 35 ميدان تره بار

بحران محیط زیست در ایران

در عنوانی که ذکر کردم می کوشم علت و راه حل های بحران محیط زیست در کشور را بازگو کنم چرا بحران محیط زیست مانع رشد و ترقی مادی و پیشرفت اجتماعی و سیاسی در کشور می شود؟
در جواب این مسئله باید عوامل این آلودگی را شناخت و چگونگی برخورد با این معضل را فرا گرفت .
از مجموعه ای از عوامل ها که باعث آلودگی زیست محیط می شود می توان به آلودگی شدید هوا در شهرهای بزرگ، رفت و آمد، ازدحام نامناسب ، خودروهای فرسوده و دودزا و غیر استاندارد که سلامتی انسان را تهدید می کنند نام برد ، بخاطر طرح های زیر ساختی که کارآمدی شان زیر سوال است بدون مطالعه و بدون در نظر گرفتن عوامل محیطی جنگل ها را نابود می کنند، مراتع را از بین می برند و باعث بوجود آمدن سیل های خانمان برانداز و آواره و سرگردان شدن مردم می شوند .
علت اصلی این بحران زیست محیطی در مسائل اقتصادی و سیاسی به شرح زیر می باشد :
- فقر و نیاز مردم نادار که برای تامین معیشت خود به محیط زیست دست اندازی می کنند.
- بـدتـر شدن اوضـاع اقتصادی چـه در مبـادلات داخلی و چـه در مبادلات بیـن المللی کـه مـوجـب می شود مردم نیازمند با از دست دادن ارزش های مادی خود ، ارزش های کمتری به دست آورند و مجبور شوند به منابع و محیط اطراف خود به طور غیر عادی فشار آورند و به جز استثمار انسان که گرفتار و قربانی آنند به استثمار طبیعت و محیط زیست نیز بپردازند.
- دولت و نهادهای حکومتی به جای صرفه جویی و ترغیب رشد اقتصادی برای تامین مخارج خود که بسا هیچ توجیهی ندارد به عامل بهره برداری مخرب از محیط طبیعی و انسجام فعالیت هایی چون تولید و فروش خودروهای غیر استاندارد تبدیل می شوند.
- توزیع ناعادلانه در آمد و تبعیضات اجتماعی که باعث می شوند کمبودها از طریق نادیده گرفتن سلامت اجتماعی تامین شوند و سودجویی ها حد وحساب نداشته باشند .
- دلسردی و بی اعتنایی مردم به زندگی اجتماعی و محیط طبیعی خود به علت عدم مشارکت آنان در مسایل اجتماعی و سیاسی .
- پس چاره کار در چیست ؟
اگر فرآیند توسعه، دموکراسی و آزادی در کشور همراه با رشد اقتصادی باشد و سیستم عدالتجویی در ارتباط با سرمایه های اجتماعی و محیطی بوجود آید ، این فرآیند باعث حفاظت از محیط زیست شده و باعث می شود که سرمایه و امکاناتی که به ناحق در اختیار انحصارگران قرار گرفته برای فعالیتهای اقتصادی موثر در جهت حفظ میراث های انسانی بوجود آید و این نمی شود مگر با بوجود آمدن و به رسمیت شناختن نهادهای مستقل که حافظ منافع جمعی باشند.